ناله ی یک برگ
برگ های جدا مانده از شاخه ها را،نوازشی.
برگ های به جا مانده در شاخه ها را ستایشی.
به جا ماندن مانده
به ریشه های درختان،
خواهشی،نالشی،غرشی و نیایشی.
ای عابر!
در رهگذار باد های تند و سرد
چسبیده ام به سختی بر شاخه درخت.
هر چند من نخواهم هرگز جدا شوم از آن
لیک ندانم لحظه ای دیگر
بر سر آن باشم یا نه.
آنگاه
اما
روانیست پای بکوبی به خشم و کینه و نفرت
بر من
بر من،منی که رهگذار باد های تند و سرد
چسبیده ام بر شاخه ی درخت.
ای عابر!
برگهای جدا مانده از شاخه را،نوازشی.
برگ های به جا مانده در شاخه را ستایشی.
برگ های جدا مانده از شاخه ها را،نوازشی.
برگ های به جا مانده در شاخه ها را ستایشی.
به جا ماندن مانده
به ریشه های درختان،
خواهشی،نالشی،غرشی و نیایشی.
ای عابر!
در رهگذار باد های تند و سرد
چسبیده ام به سختی بر شاخه درخت.
هر چند من نخواهم هرگز جدا شوم از آن
لیک ندانم لحظه ای دیگر
بر سر آن باشم یا نه.
آنگاه
اما
روانیست پای بکوبی به خشم و کینه و نفرت
بر من
بر من،منی که رهگذار باد های تند و سرد
چسبیده ام بر شاخه ی درخت.
ای عابر!
برگهای جدا مانده از شاخه را،نوازشی.
برگ های به جا مانده در شاخه را ستایشی.
نوشته شده در چهارشنبه 88/12/5| ساعت
10:1 عصر| توسط ارمین| نظرات ( )
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |